خبرگزاري فارس: مسئول بهداري گردان مقداد گفت: بعد از خبر شهادت حاج محمد ابراهيم همت، جبهه آرام شد و آتش نيروي دشمن و خودي خاموش شد گويي در جبهه آرامش ابدي حاكم است و دشمن در مقابل همت و حاج همتها تسليم شد.

محمود احمدي در گفتوگو با خبرنگار ايثار و شهادت خبرگزاري فارس افزود: اسفند سال 62 در محور طلائيه، 11 تيپ و لشكر در محاصره دشمن بودند كه اين محاصره به شكل نعل اسب بود و اگر از دو طرف به رزمندگان اسلام حمله ميشد، همه نيروها شهيد ميشدند.
وي ادامه داد: ما به فرماندهي شهيد محمد ابراهيم همت به همراه گردان مقداد محمد رسولالله (ص) و لشكر امام حسين (ع) اصفهان به منطقه جزيره مجنون ميرفتيم و از پهلوي چپ و راست و جلو پيشروي ميكرديم تا بتوانيم محاصره دشمن را بشكنيم.
احمدي اضافه كرد: شهيد همت قبل از شروع عمليات براي رزمندگان سخنراني كرد و گفت «امروز عاشوراست، اينجا كربلاست پس همه نيروها مجاهدت كنند تا امشب بتوانيم آتش را از روي بچههاي تحت محاصره برداريم» و بچهها مبارزه را با نداي «يارسول الله» شروع كردند.
وي تصريح كرد: بعد از مرحله نخست عمليات، گردان براي تجديد سازماندهي و جايگزيني نيروهاي رزمنده به جاي شهدا و مجروحان ايستاد؛ در كنار جزيره مجنون ايستاده بوديم كه هواپيماي عراق، گردان ما را بمباران كرد و تعدادي از عزيزان به شهادت رسيدند. در اين زمان بود كه پس از حمله سنگين دشمن، شهيد همت مجدد با صحبتهاي خود به رزمندگان روحيه داد.
مسئول بهداري گردان مقداد با اشاره به آمادگي نيروها براي مرحله بعد رزم بيان كرد: طي اين مراحل به جايي رسيديم كه رزمندگان از آتش دشمن دور شدند و تقريباً محاصره شكسته شد؛ شهيد همت به همراه رزمندگان شجاعانه ميجنگيد. مثلا خودش آرپيجي را برداشت و رو در رو با دشمن مبارزه كرد.
احمدي افزود: قبل از شهادت حاج همت، خبر دادند كه ارتباط با تمام نيروها قطع شد و حتي نميتوانستيم پيك بفرستيم؛ سه روز بود كه شهيد همت چيزي نخورده بود و در آن حال زير آتش دشمن، 15 تا از قمقه بچهها را گرفت و آب آورد.
وي در ادامه اظهار داشت: با اصابت گلوله به سر و گردن، سر او از بدن جدا شد و همان طور كه آن شهيد بزرگوار خودش ميخواست با لبي تشنه و حسينوار به مقام رفيع شهادت نايل شد.
مسئول بهداري گردان مقداد به شخصيت والاي حاج همت و علاقه خاص وي نسبت به بسيجيان اشاره كرد و افزود: يكي از بسيجيان رزمنده در گروهان، شيطنت جواني كرد و فرمانده گروهان ميخواست او را تنبيه كند. در همان زمان حاج همت از راه رسيد و پس از پرس و جوي ماجرا رزمنده بسيجي را صدا كرد؛ همه منتظر بودند كه حاج همت چطور رزمنده بسيجي را تنبيه ميكند.
وي اضافه كرد: حاج همت به رزمنده بسيجي گفت «آب در قمقه داري؟»، رزمنده بسيجي گفت «بله دارم»، حاج همت گفت «پوتين خود را در بياور و داخل آن آب بريز» بسيجي پوتين خود را در آورد و داخل آن آب ريخت؛ حاج همت پوتين را برداشت و آب را خورد و گفت «آب متعفن پاي بسيجي كه با اخلاص براي دفاع از وطن اسلامي خود آمده است، خوردن دارد؛ مبادا كسي جلوي چشم من بسيجي را تنبيه كند.»
احمدي اظهار داشت: حاج همت، معلم جبهه و جنگ بود و درس اخلاص ديگري را به رزمندگان اسلام آموخت. وي معلم بود در جبهه و جنگ هم معلم اخلاق بود و روحيه ايثار و فداكاري والايي داشت.
وي ادامه داد: الگوي شهيد همت در تمام كارهايش امام حسين (ع) بود و جسم بي سرش به شوق زيارت حرم شش گوشه بر خاك كربلاي ايران باقي ماند.